«تاپ گان»، هنر جنگ افروزانه و فیلمی که در حد بازی‌ هواپیمای آتاری است

اینکه چرا فیلمی مانند تاپ گان مورد توجه قرار می‌گیرد را باید در وجهه صنعتی و سیاسی آن دانست که در دنیا بفروشد و استراتژی سلطه خود را به پیش ببرد. اما در این میان چیزی به نام هنر جنگ‌افروزی شکل گرفته که با آن دنیا را تهدید می‌کند.

 به گزارش ذاکرنیوز، یکی از فیلم‌هایی که به گفته رسانه‌های سینمایی از شانس‌های اسکار است، «تاپ گان: ماوریک» است. فیلمی با بازی تام کروز که قسمت اول آن سال‌ها قبل در آمریکا ساخته شده است.

اما چرا «تاپ گان» که در جشنواره فیلم کن نیز مورد توجه و تقدیر واقع شد، می‌تواند شانس اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی باشد؟ «تاپ گان 2» جزو فیلم‌های نظامی است که به تعبیر برخی از تحلیل‌گران هنر مانند ژان لوک گدار، آن را باید زیبایی شناسی غربی یا میلیتاریستی و جنگ‌افروزی خواند. عنوانی که با شکل متناقض خودش می‌گوید با چیزی ضد هنر و انسانیت روبرو هستیم.

 گدار در مصاحبه‌ای می‌گوید: آن‌ها (جشنواره فیلم کن) زیبایی‌شناسی غربی را تبلیغ می‌کنند. حالا تصور کنید که در جشنواره از جنگ به عنوان ابزار زیبایی‌شناسی استفاده می‌شود و سهامداران آن هم کشورهای درگیر، یا بهتر بگوییم صاحب «منفعت» هستند که برنامه هایی را پخش می‌کنند که همه ما تماشاگران آن هستیم.

این شکل از سینما مخصوص ایالت متحده آمریکا است که سال‌ها است جنگ‌افروزی و نظامی‌گری که با آن به کشورهای گوناگون دنیا تجاوز کرده را با صنعت سینما آمیخته است. طبیعی است که مفهوم هنر به معنای خلق و صنع زیبایی با قتل و کشتار انسان‌ها به وسیله ماشین‌های جنگ نسبتی ندارد، اما سینمای آمریکا با چشمانی بسته به روی این حقیقت، سال‌ها است که با فیلم‌هایش کشورها را تهدید می‌کند.

سینما , هالیوود ,

اما «تاپ گان» برخلاف قسمت اولش که تا حدودی از بار فیلمنامه‌ای منطقی بهره‌مند بود و داستان اوج‌گیری خلبانان نیروی هوایی را در پی داشت، این بار مستقیماً به حمله به تأسیسات هسته‌ای یک کشور می‌پردازد که از نسل جنگنده‌های هوایی قدیمی دارند اما دشمن قوی هستند! داستانی به شدت رو و صریح و مستقیم با همان عناصر تکراری قسمت قبل مانند اختلاف دو نفر سر مسائل قدیمی و چرخش آنها به خاطر اتحاد بر سر منافع ملی، عشق میان نقش اول با یک زن که اینبار هیچ فایده و لطفی به داستان فیلم ندارد و... . قسمت دوم «تاپ گان» از نظر داستان یکی از کم مایه‌ترین فیلم‌های تمام سینمای هالیوود است.

فیلمی که رسماً با جذابیت بصری و خرده پیرنگ‌ها دو ساعت فیلم را جلو می‌برد و هیچ اتفاق خاصی را تا دقایق آخر فیلم که زمان حمله به تأسیسات هسته‌ای است، ندارد.

اما همه اینها باز به خاطر جنبه‌های سرگرمی‌سازی که جزو سنت‌های فیلم‌های جنگی هالیوود است، قابل تحمل است. نکته منفی در خصوص این فیلم بخش‌های پایانی فیلم است که نشان می‌دهد فیلم رسماً در یک توهم کودکانه به‌سر می‌برد. البته این را می‌شد در بخش‌های ابتدایی فیلم و در سالن آموزش عملیات و از روی صفحه نمایش فهمید. وقتی که فرمانده عملیات تصویر حمله به تأسیسات را مانند یک بازی آتاری در نظر گرفته که هواپیماها از مسیری وارد می‌شوند و بمب‌ها را به درون تأسیسات می‌اندازند و الفرار. اما زمانی که این سکانس بچه‌گانه پخش می‌شود شاهد یک سکانس هستیم که رسماً فیلم به شعور مخاطب توهین می‌کند. ورود خلبانان آمریکا  خیلی راحت و بی‌دردسر به آشیانه هواپیماهای فرودگاهی که خود با بمب‌هایشان نابود کرده‌اند و حالا خیلی اتفاقی یک هواپیما سالم مانده و آنها با همان یک هواپیما از کشور دشمن‌شان خارج می‌شوند!

البته بدون شک این شیوه ساخت هیچ اهمیتی برای فیلمساز و عوامل تولید این فیلم ندارد. چراکه «تاپ گان» فیلمی برای نمایش دستاوردها و قدرت نظامی آمریکا است. ورودیه فیلم که درباره پرواز یک هواپیمای فراصوت است نشان می‌دهد که با یک کلیپ طولانی مدت با هدف نمایش قدرت نظامی آمریکا سروکار داریم.

سینما , هالیوود ,

این شکل از کار را می‌توان در سال‌های قبل معلول عواملی چون تفکر جزیره‌ای دانست. زمانی آمریکا به ایران و خاورمیانه‌ای نگاه عقب‌مانده‌ای داشت تا همه را چوب اسلام‌هراسی و توسعه نیافتگی بزند اما امروز با توسعه ابزارهای ارتباط جمعی و رسانه‌ها دیگر هالیوود نمی‌تواند چنین تصویر غرض‌ورزانه‌ای را نسبت به خاورمیانه و یا ایران داشته باشد. اما از آنجایی که نمی‌خواهد تصویری از قدرت‌ نظامی و امنیتی ایران هم داشته باشد، بیشتر سر خود را مانند کبک زیر برف کرده است و به نمایشی کودکانه از قدرت نظامی دشمنش پرداخته است. بنابراین هنوز هالیوود دور خود را سدی کشیده و نمی‌خواهد تا آن سوی مرزها را ببیند.

حالا یکبار دیگر سؤال ابتدایی این متن را درنظر آوریم؟ اینکه چرا چنین فیلمی که تا این حد بچه‌گانه است باید مورد توجه قرار بگیرد به همان جنبه‌های صنعتی و سیاسی بازمی‌گردد. سینمای هالیوود با صنعت و سیاست زنده است. صنعتی که آن را از نظر تجاری قدرت‌مند کرده و می‌تواند با آن در دنیا بفروشد و سیاستی که در خدمت آن است تا بر دنیا سلطه داشته باشد. حال پدیده‌ای به نام سینما که از جنس هنر است وسیله و ابزاری شده برای بیان سیاست‌ها و دیدگاه‌های ضد حقوق بشری و البته متوهمانه. اینکه سینما می‌تواند ابزاری برای بیان دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌ها باشد حرف نادرستی نیست، اما این ابزار باید برای بیان تفکرات انسانی و زیبا به کار آید و گرنه بیشتر به نمایه‌ای متناقض با هنر و زشت تبدیل می‌شود؛ مانند فیلم‌ «تاپ گان» و مانند آن.

در هر حال جشنواره‌های سینمایی دنیا چه در خود آمریکا و حتی در محافل هنری‌تری مانند جشنواره فیلم کن، سال‌ها است در خدمت چرندترین فیلم‌های جنگ‌افروزانه و اکشن سینمای هالیوود قرار گرفته است که می‌توان به حضور سخیف و بچه‌گانه عوامل فیلم «شکست‌ناپذیران» نیز اشاره کرد.

 

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار