به گزارش ذاکرنیوز ، نشست نقد و بررسی کتاب وطن دار «روایت مهاجرت 28 افغانستانی به ایران» به قلم مرحوم محمد سرور رجایی با حضور ابوطالب مظفری نویسنده و منتقد ادبی و محمد کاظم کاظمی شاعر و نویسنده افغانستانی در حسینیه هنر برگزار شد.
ابوطالب مظفری، اظهار داشت: روایت پدیده مهاجرت به خاطر سختی و دشواری آن سخت است و انتظار به جایی نیست، اگر انتظار روایت شاد از این کتاب را داشته باشیم.
این نویسنده و منتقد بیان کرد: نقد هر کتابی دو جنبه دارد؛ می توان هم به نقاط مثبت و هم به نقاط منفی پرداخت. چون جنبههای مثبت بسیار مطرح شده و آشکار نیز است، به جنبههای منفی و کاستیها پرداخته شود بهتر است.
وی ابراز کرد: من یکی از راویان کتاب هستم و میدانم پرداختن به مهاجرت یک تیغه دولبه است. شما زمانی که وارد کار مهاجرت میشوید باید به گونهای رفتار کنید که هم راویان و هم جامعه مهاجر از کار راضی باشند و ناشر نیز به اهداف خود برسد.
مظفری با اشاره به اینکه وطن دار در شمار پژوهشهای تاریخ شفاهی قلمداد میشود، ادامه داد: کتاب وطندار قابل قبول و قابل دفاع است. در روایت خودم نیز هیچ گونه دخل و تصرفی صورت نگرفته است. برخی اوقات میبینیم متنی که ارائه میدهیم با متنی که چاپ می شود بسیار متفاوت است، اما در این کتاب این گونه نبود و امانت رعایت شده بود.
این منتقد ادبی اهل افغانستان خاطرنشان کرد: کتاب وطن دار روایت 28 افغانستانی مهاجرت به ایران است. عنوان کتاب نام اصیل و رایجی در افغانستان است. این نام در واقع دو وجهی است؛ اول اینکه این اصطلاح برگرفته از ادبیات شفاهی افغانستان است و وجه دوم ایهام آن است یعنی سرزمینی که مهاجرین از آنجا آمدند و با هم وطن دار هستند و در یک وطن مشترک زندگی میکنند، بنابراین از این جهت نام خوب، قابل دفاع و دلگرم کننده است.
وی گفت: از نقد شعر، داستان و متن واحد راحت می توان سخن گفت، اما زمانی که کتابی روایتی از 28 نفر باشد، نقد آن سخت است، چرا که پرداختن به تک تک روایتگرها کار دشواری است.
مظفری بیان کرد: ترتیب معناداری در روایت 28 نفر وجود ندارد، یا باید بر اساس سن و سال راویان تنظیم شده باشد یا بر اساس حروف الفبا، اما در این کتاب هیچ کدام لحاظ نشده است و ترتیب معناداری در 28 روایت وجود ندارد.
وی افزود: این نگاه را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که چون تعداد 28 نفر از یک حوزه فراهم نشده به سایر حوزهها رجوع شده و این تصور ایجاد میشود کار با اصرار انجام شده نه با آگاهی و طرح قبلی.
این نویسنده و منتقد ادبی اظهار کرد: در این کتاب روایت دانشجویی را میبینیم که بورسیه ایران را دارد و به او نمیتوان نام مهاجر را اطلاق کرد. در معنای کلمه مهاجرت دقت کنید، مراد رنج مهاجرت است که شخص بیشتر عمر خود را در مهاجرت گذرانده باشد.
مظفری بیان کرد: یک روایت از سه چیز تشکیل میشود؛ توصیف، صحنه و ترخیص؛ در توصیف متن ها به صورت ایستا از زاویه دید راوی وصف می شود؛ بنابراین روایت ایستا و کلی است. در صحنه ما به جزئیات یک روایت و یک حادثه نزدیک میشویم، گویا روایت را در حال اجرا و زنده میبینیم. در تلخیص روایت ها را خلاصه و برش زمانی و مکانی میزنیم. نزدیک شدن متن داستان به صحنه، جذابیت بیشتری ایجاد میکند.
وی گفت: هر اندازه متن داستانی و روایی به صحنه نزدیک شود، جاذبه بیشتری دارد و در حقیقت برای مخاطب عینیتر است. گویا در این کتاب مولف خسته شده و روایت ها را خلاصه کرده و جنبه زندگی نامه نویسی پیدا کرده است.
این نویسنده و منتقد ادبی خاطرنشان کرد: زندگی نامهنویسی کلیشه همراه دارد و کتاب وطن دار از کلیشه زندگی نامهنویسی تبعیت کرده. 28 روایت یکسان در این کتاب آمده است که چون شکل یکسانی دارد، امکان دارد مخاطب مطالب آخر را نخواند و خسته کننده و تکراری باشد، اما اگر مصاحبه محور بود مشکل برطرف می شد چرا که تنظیم متن بر اساس مصاحبه، سوژه را به چالش میکشد.
مظفری گفت: در مصاحبه با سوال از پیش طراحی شده سوژه را به چالش میکشید. اگر روایت محور باشید و به خود شخص واگذار کنید، زمینه فرار از بخشهای جنجال برانگیز فراهم می شود و راوی به سراغ بخش های سادهتر میرود.
این نویسنده و منتقد ادبی ابراز کرد: نوعی چالش و زنده بودن در مصاحبه وجود دارد که در این گونه روایتها دیده نمیشود، مصاحبه مزایایی دارد که روایت ندارد. هر ناشری ایدهای دارد و در مصاحبه ایده ناشر خود را بهتر نشان میدهد. در روایت با سوال مواجه نیستیم و با خاطرات روبهرو هستیم، بنابراین نمیدانیم سیاست مولف و ناشر چیست؟ بنابراین اگر کاری از این دست صورت میگیرد بهتر است که روایت محور نباشد و مصاحبه محور باشد.
محمد سرور رجایی مرجع جامعه مهاجرت بود
محمدکاظم کاظمی نیز در ادامه گفت: بهرهای که از کتاب بردم، بیشتر از حد تصورم بود. زمانی که مرحوم رجایی کتاب را تالیف می کرد تصورم این بود که روایت ها تازه نیست، ولی زمانی که کتاب منتشر شد و روایتهای مختلف کنار هم قرار گرفت، علاوه بر اینکه زیست مهاجرت را در افراد مختلف میبینیم، از طیفهای مختلف دانشگاه و فرهنگ هر کدام به زوایای مختلف مهاجرت پرداختند.
این شاعر برجسته ادبیات معاصر افغانستان ابراز کرد: حوزه فعالیت ها راویان هر اندازه نزدیکتر باشد، ساختار کتاب منسجم تر است، در حالیکه در این کتاب روایت شاعر، نویسنده، فعال اجتماعی، هنرمند، خطاط و دانشجو را در کنار یکدیگر می بینیم.
وی ابراز کرد: در این روایت ها، قوانین مختلفی که جامعه مهاجر با آن مواجه هست را شاهد هستیم و روایتهای متنوع پازل خوبی را تشکیل داده است. مرحوم رجایی در زمان حیات مرجعی برای جامعه مهاجر بود. به گونهای بود که در هر مسئلهای کار و خدمتی برای جامعه مهاجر نیاز بود اولین مرجع ایشان بود و اکنون که در کنار ما نیست احساس میکنیم چه مقدار دست ما خالی است.





